معرفی وبلاگ
از دیده رود هر آنکه از دل برود.....از دل نــــرود هر آنکه از دیده برفت**ا
صفحه ها
دسته
هـــم کلبه ای های گلـــــم
ستاره بی فروغ
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 191081
تعداد نوشته ها : 79
تعداد نظرات : 270
Rss
طراح قالب
GraphistThem272

 

هر گز نخواستم که تو رو،با کسی قسمت بکنم...
یا از تو حتی با خودم،یه لحظه صحبت بکنم...
هر گز نخواستم،که به داشتن تو عادت بکنم...
بگم فقط مال منی،به تو جسارت بکنم...
اینقد ظریفی که با یک،نگاه هرزه می شکنی...
اما تو خلوت خودم ، تنها فـقــــط مال مـنــی...
...
هر گز نخواستم،که به داشتن تو عــادت بکنم...
بگم فقط مال منی،به تو جسارت بکنم...
ترسم اینه که رو تنت،جای نگاهم بمونه...
یا روی شیشۀ چشات،غبار آهــم بمونه...
...
تو پاک و ساده مثل خواب،حتی با بوسه مشکنی...
شکل همه آرزوهام،تجسمه خواب منی...
حتی با اینکه هیچکس،مثل من عاشق تــو نیـســت...
پیش تو آینیۀ چشام، حقیره لایق تونیست...

27/11/87                هستی من....

1387/11/29 20:54

"به نام یگانۀ هستی بخش"

چراوقتی که دلم تنگ میشه

همۀ قلبای دنیا؛یه جوری سنگ میشه

دل من با همۀ دوری و دلواپسیاش

آنی از یاد تو ای هستی من کم نمیشه

گریه کنم یا نکنم آخر ماجرا رسید

گریه کنم یا نکنم قصه به انتها رسید..........................

امشب شروع دردودلم باتوست....

سلام تنها هستی ام************************

 

دسته ها : دل نوشته
1387/11/27 10:14

 

تنگ غروب...

وقتی که تنگ غروب بارون به شیشه میزنه 
همه غصه های دنیا توی سینه ی منه
توی قطره های بارون می شکنه بغض صدام
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمی خوام
پشت این پنجره می شینم و آواز می خونم
منتظر واسه رسیدنت تو بارون می مونم 
زیر بارون، انتظارت رنگ تازه ای داره
منم عاشق ترم انگار وقتی بارون می باره
بعضی وقتا که میای سر روی شونم میذاری
تموم غصه ها رو از دل من برمی داری
اما این فقط یه خوابه خواب پشت پنجره 
وقته بیداری بازم غم میشینه تو حنجره

.........غم میشینه تو حنجره ..............

 

1387/11/27 10:4

 

من همون جزیره بودم،خاکی و صمیمی و گرم...
واسه عشق بازی موجا،قامتم یه بستر نرم...
یه عزیز در دونه بودم،پیش چشم خیس موجا...
یه نگین سبز خالص،روی انگشتر دریا...
تا که یک روز تو رسیدی،توی قلبم پا گذاشتی...
غصه های عاشقی رو،تو وجودم جا گذاشتی...
زیر رگبار نگاهت،دلم انگار زیر و رو شد...
برای داشتن عشقت،همه جونم آرزو شد...
تا نفس کشیدی انگار،نفسم برید تو سینه...
ابر و باد و دریا گفتن،حس عاشقی همینه...
اومدی تو سرنوشتم،بی بهونه پا گذاشتی...
اما تا قایقی اومد،از من و دلم گذشتی...
رفتی با قایق عشقت،سوی روشنی فردا...
من و دل اما نشستیم،چشم به راهت لبه دریا...
دیگه رو خاک وجودم،نه گلی هست نه درختی...
لحظه های بی تو بودن،می گذره اما به سختی...
دل تنها و غریبم،داره این گوشه میمیره...
ولی حتی وقت مردن،باز سراغتو می گیره...
می رسه روزی که دیگه،قعر دریا میشه خونه م...
اما تو دریای عشقت،باز یه گوشه ای می مونم...

 

1387/11/27 9:5
X