بوسۀ باد خزونی،با هزار نا مهربونی...
زیر گوش ِ برگ تنها ،می گه طعمه خزونی...
برگ سبز و ترو تازه،رنگ سبزشو می بازه...
غرق بوسه های باد و ،وحشت روزای تازه...
می کنه دل از درخت و،می شه آواره کوچه...
کوچه ای که یــادگاره،روزای رفته و پوچــه...
می شینه گوشۀ کوچه،چشم به آسمون می دوزه...
می کنه یاد گذشته،دلش از غصــه می سوزه...
یاد روزایی که کوچه،زیر سایۀ تنم بود...
مهربون درختِ عاشق،مست عطر نفسم بود...
سهــم من از بوسه باد ،چی بگم ای داد و بی داد...
همه زردی و تباهی،مردن و رفتن ِ از یاد...
سهم من از بوسه باد ،چی بگم ای داد و بی داد...
همه زردی و تباهی ،مردن و رفتن از یاد...
سهم من از بوسه باد ،چی بگم ای داد و بی داد...
همه زردی و تباهی ،مردن............