*تقدیم به آنانکه عشق را با نام «هستیِ» خود معنا میکنند*
بیشتر از آنچه تصور کنی خیانت دیده ام و بیش از آنچه باور کنی قلبـــم را شکسته اند امــــا ....
تو نه خیانــت کـرده ای .....
نه...قلبم رو شکستـــی.....
تـــو جــگرم را به آتــش کشیــــدی....
***
تـــو جــگرم را به آتــش کشیــــدی.......
**********************
چه چیز را دشوار پنهان می توان داشت؟؟؟
آتش را که در روز دودش از راز نهان خبر میدهد و در شب که شعله اش پرده دری میکند...
عشــق نیـــز چنین است که پنهــان نمی ماند؛
زیـــرا که هرچه عــاشق در رازپوشی بکوشد....
باز نگاه دو دیده اش از ســر ضمیرش خبــر میــدهد(گــوته)
*****
***
**
*
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری تیغش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گـــردد آزاد
خداحافظ گل ِ نازم ، دگر قلبم برایت نیست
دگر چشمان غمگینم،در این محفل به راهت نیست
خداحافظ گل ِ نازم،دلم از غصه لبریزه
در این بی راهه ی شبها،دل ِمن خاک پایت نیست
خداحافظ گل ِ نازم،هوای عشقمان سرد است
هوای سرد رفتنها،هوای تلخ و پر درد است
خداحافظ گل ِ نازم،به "رویا"دل نمی بندم
که این شبهای تنهایی،حقیقت های یک مرد است
خداحافظ گل ِ نازم،ز عشقت سخت دلگیرم
به عشق سرد و بی روحت،دگر این روزا سیرم
خداحافظ گل ِ نازم،هم اکنون دور شو از من
برای عشق ورزیدن،عجوز و مرده و پیرم
خداحافظ گل ِ نازم،ز خاطر پاک کن من را
درون سینه ی سنگیت،هم اکنون خاک کن من را
خداحافظ گل ِ نازم،مرا امروز هاشا کن
در این مرداب خشکیده،ز غم نمناک کن من را
!.....سیاوش.....!
دیــروز با یه دستـه گــل اومده بود به دیـدنــم
با یـه نگــاه مهــربون؛همــون نگــاهی کـــه....
مدتــها آرزوشــو داشتـم و ازم دریــغ میــکرد
گریـــــــــــه کــرد؛
میدونست طاقت دیدن اشکاشو ندارم
امــــــا... گــریـــــــــــه کــــرد..
گـفــت دلـــــــش بــرام تنــگ شــده
خواستــم مثــل همیشــــــــه...
سـرش و تــو بغـلــم بگیــرم واشکاشـــو پــاک کنــم
ولــــــــــــــــــــــی نمیـتـــونستــــم.........
فـقــــــط نگــاش کـــــردم......
اون خداحافظی کرد..
شایـــد یـــادش رفتــه که مــن ایــن کلمـــه رو دوســــت نــــــدارم...
اون رفــــت..........
ولـــی سنـگ قبــرم خیــسِ خیـــس بـــود*
دارم از تو مینویسم
که نگی دوستت ندارم
به تو که با یه نگاهت
زیر و رو شد روزگارم
********************
هرشب به قصۀ دلِ من گوش میکنی
فردا چو قصه مرا فراموش میکنی